جدول جو
جدول جو

معنی عمر طبری - جستجوی لغت در جدول جو

عمر طبری(عُ مَ رِ طَ بَ)
ابن فرحان طبری. از ریاضی دانان مشهور ایرانی در قرن سوم هجری. وی معاصر مأمون خلیفۀ عباسی بود و او را تألیفاتی متعدد است که از جملۀ آنهاست: 1- تفسیر کتاب الاربعۀ بطلمیوس قلوذی. 2- رساله ای در احکام نجوم. 3- رساله ای در استخراج ضمیر به طریق نجوم. 4- کتاب جوامع الاسرار فی علم النجوم. 5- مختصرمدخل القیصرانی فی احکام النجوم. (از تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 1 ص 104). رجوع به الفهرست ابن الندیم و ترجمه طبقات الامم قاضی صاعد اندلسی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُمَ رِ عَ بَ)
ابن ابراهیم بن عبدالله عکبری، مکنی به ابوحفص و مشهور به ابن مسلم. وی فقیه بود و درهشتم جمادی الاّخر سال 387 ه. ق. درگذشت. او راست: 1- الخلاف بین احمد و مالک. 2- شرح الخرقی. 3- محاسبه النفس و الجوارح. 4- المقنع. (از معجم المؤلفین و الاعلام زرکلی). رجوع به مآخذ ذیل شود: طبقات الحنابلۀفراء ص 354 و مناقب الامام احمد بن جوزی، نسخۀ خطی
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ عَ)
ابن مطرف. رجوع به ابوالوزیر (عمربن...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 228 و ارشادالاریب ج 6 ص 54
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ طَ بَ)
ابن محمد بن مهدی طبری اشعری. مکنی به ابوالحسن. محدث و فقیه ومفسر و اخباری بود، و در سال 324 هجری قمری در قید حیات بوده است. وی در بصره نزد ابوالحسن اشعری تحصیل کرد و در حدود سال 380 هجری قمری درگذشت. او راست: مشکلات الاحادیث الوارده. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 190 و طبقات الشافعیۀ سبکی ج 2 ص 312)
ابن قاسم طبری. ادیب بود و در حدود سال 683 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح لامیهالعجم طغرائی، که آن را ’حل المبهم و المعجم فی شرح لامیهالعجم’ نامیده است. (ازمعجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1538)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ)
ابن مظفر بن عمر بن محمد بن ابی الفوارس معری کندی. رجوع به ابن الوردی (زین الدین...) ومآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 228، فوات الوفیات ج 2 ص 116، بغیهالوعاه ص 365، النجوم الزاهره ج 10 ص 240، آداب اللغه العربیه ج 3 ص 192، دائره المعارف اسلامی ج 1 ص 302 و نامۀ دانشوران ج 2 ص 310
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ مِ)
ابن ابراهیم بن محمد مصری حنفی. مشهور به ابن نجیم. و ملقب به سراج الدین. فقیه بود و در ششم ربیع الاول سال 1005 ه. ق. درگذشت. اوراست: 1- اجابه السائل باختصار انفع الوسائل. 2- عقد الجوهر فی الکلام علی سوره الکوثر. 3- النهر الفائق بشرح کنزالدقائق، در فروع فقه حنفی. (از معجم المؤلفین و الاعلام زرکلی). رجوع به مآخذ ذیل شود: خلاصهالاثر ج 3 ص 206. هدیهالعارفین ج 1 ص 796. فهرست الخدیویه ج 3 ص 146. فهرس التیموریه ج 3 ص 301. فهرس الازهریه ج 2 ص 290. ایضاح المکنون ص 1151. الکشاف ص 81
لغت نامه دهخدا
(عِ دِ طَ بَ)
علی بن محمد بن علی کیاهراسی طبرستانی شافعی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عماد کیا. از فقهای نیمۀ دوم قرن پنجم هجری قمری رجوع به علی کیاهراسی شود
لغت نامه دهخدا
(قُ بْ بی ی)
عمر بن کثیر از محدثان است. وی از سعید بن خبیر حدیث شنیده واز او حسان بن ابویحیی کندی روایت دارد. (سمعانی). عنوان محدث تنها به کسی داده می شد که هم علم و هم تقوای لازم برای نقل حدیث را دارا بود. این افراد با حفظ سنت نبوی، در برابر تحریف ها ایستادند و با نوشتن کتاب های حدیثی معتبر، دین اسلام را به شکل صحیح به نسل های آینده منتقل کردند. آنان نه تنها ناقلان حدیث، بلکه نگهبانان فرهنگ اسلامی بودند که با جدیت در انتقال صحیح معارف اسلامی کوشیدند.
لغت نامه دهخدا
(عُ رِ طَ)
عبارت از عمر یکصدوبیست سال است، زیرا نزد حکما عمر نوع انسان صدوبیست سال باشد و کمی و بیشی آن از جهت عوارض باشد. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا